آشنایی با امواج الیوت در بازار ارز دیجیتال و بورس
از همان زمانهای قدیم که مردم برای حفظ ارزش داراییهای خود رو به سرمایهگذاری آوردند همواره شاهد ظهور روشها و تکنیکهای جدید برای پیشبینی روند بازار و کسب سود بیشتر توسط سرمایهگذاران بودهایم. به عبارت دیگر مردم همیشه به دنبال راههایی بودهاند که بتوانند به کمک آنها قدم بعدی بازار و نمودارهای قیمت را تشخیص دهند و قبل از شروع حرکت تصمیم خرید یا فروش مناسب را بگیرند.
به همین منظور در طی این سالها، روشهای اشاره شده حالت رسمی به خود گرفته و در قالب تحلیل تکنیکال (فنی) و تحلیل فاندامنتال (بنیادی) به تازهواردان این حوزه آموزش داده میشوند. نکته جالب در مورد این تحلیلها این است که هیچ قطعیت درمورد درستی آنها وجود ندارد، ولی از آنجایی که اکثریت سرمایهگذاران از آن آگاه بوده و بدان پایبند هستند، در بیشتر مواقع میبینیم که نتیجه چنین تحلیلهایی درست از آب در میآید.
نظریه موج الیوت هم یکی از همین روشها است که میتوان از آن برای پیشبینی حرکت بعدی بازار ارزهای دیجیتال یا دیگر بازارهای مالی کمک گرفت.
نظریه موج الیوت چیست؟
«موج الیوت» (Elliot Wave) به نظریهای گفته میشود که میگوید تمام بازارهای مالی بدون در نظر گرفتن بازهی زمانی معامله، همیشه از یک الگوی مشخص پیروی میکنند.
به عبارت دیگر، طبق نظریه موج الیوت حرکات بازار از یک سری چرخه روانی پیروی میکند که در ذهن سرمایهگذاران تشکیل میشود. این الگوها براساس ذهنیت فعلی بازار میتواند نزولی یا صعودی باشد.
این نظریه در دهه ۳۰ میلادی توسط «رالف نلسون الیوت» (Ralph Nelson Elliott) مطرح شد که یک حسابدار و نویسنده آمریکایی بود. با این حال در دهه ۷۰ میلادی بود که به لطف تلاشهای آقایان «رابرت آر پرچر» (Robert R. Prechter) و «ای جی فراست» (A. J. Frost) نظریه موج الیوت به شهرت رسید.
نکته دیگر این است که در ابتدا این نظریه، نظریه موج نام داشت و توصیفگر رفتار انسانها در بازارهای مالی بود. الیوت این نظریه را براساس مطالعات سنگین خود روی دادههای دریافتی از بازار و بهویژه بازار بورس مطرح کرد. تحقیقات او نتیجه حداقل ۷۵ سال تجربه و علم او در بازارهای مالی بود.
اکنون از نظریه موج الیوت برای تشخیص چرخههای بازار و روندها استفاده میشود و میتوان از آن در بازارهای مالی مختلف مثل بورس و ارزهای دیجیتال کمک گرفت. با این حال نمیتوان موج الیوت را یک اندیکاتور در تحلیل تکنیکال یا استراتژی ترید محسوب کرد. در عوض میتوان از این نظریه برای پیشبینی رفتار بازار استفاده کرد.
حال که بهصورت کلی با نظریه موج الیوت آشنا شدیم، بیایید در بخش بعدی در مورد سادهترین شکل این امواج هم صحبت کنیم.
الگوی موج الیوت
در حالت کلی میتوان الگوی موج الیوت را به شکل یک الگوی هشت موجی ترسیم کرد که از پنج موج «محرک» (Motive) و سه موج «اصلاحی» (Corrective) تشکیل شده است. امواج محرک به امواجی گفته میشود که در جهت روند اصلی حرکت میکنند در حالی که حرکت امواج اصلاحی در خلاف جهت روند اصلی است. بنابراین در یک روند صعودی یک چرخه کامل موج الیوت به شکل زیر است:
دقت کنید که در مثال بالا و همانطور که در تصویر مشخص است پنج موج محرک داریم که سه مورد از آنها (۱، ۳ و ۵) در روند صعودی و دو مورد از آنها (A و C) در روند نزولی قرار دارند. به بیان دیگر هر حرکتی که در جهت روند اصلی باشد یک موج محرک است.
این یعنی موجهای ۲، ۴ و B موجهای اصلاحی هستند زیرا در بخش سمت چپ تصویر که روند صعودی است موجهای ۲ و ۴ نزولی هستند و در بخش سمت راست تصویر که روند نزولی است موج B در حالت صعودی قرار دارد. بنابراین چون این امواج در خلاف جهت روند غالب خود هستند به آنها امواج اصلاحی گفته میشود.
اما همهچیز به اینجا ختم نمیشود. الیوت معتقد است در بازارهای مالی همیشه الگوهای «فراکتال» (Fractal) ایجاد میشود. یک الگوی فراکتال به الگویی گفته میشود که هر بخش از آن همانند کل آن است. به عبارت دیگر در هر الگوی فراکتال با بزرگ کردن هر بخش به یک نسبت معین به همان شکل نخستین میرسیم.
این یعنی به عقیده الیوت اگر ما مثال قبل را کوچکنمایی کنیم و همان نمودار را در بازههای زمانی طولانیتر بررسی کنیم میتوانیم حرکت از ۱ به ۵ را به عنوان یک موج محرک واحد در نظر بگیریم که در این صورت حرکت از A به C هم یک موج اصلاحی واحد خواهد بود. برای درک بهتر موضوع به شکل زیر توجه کنید:
همچنین اگر همان شکل اول را بزرگنمایی کرده و نمودار را در بازههای زمانی کوتاهتر بررسی کنیم هر موج محرک مثل ۳ را هم میتوان به پنج موج کوچکتر تقسیم کرد.
در یک بازار نزولی هم میتوان نظریه موج الیوت را به شکل زیر نمایش داد:
انواع موج الیوت
در بخش قبلی تاحدودی در مورد انواع موجهای الیوت صحبت کردیم ولی بیایید با جزئیات بیشتری آنها را شرح دهیم.
همانطور که گفتیم الیوت دو نوع موج را تعریف کرده است: موجهای محرک و موجهای اصلاحی. مثال قبلی شامل پنج موج محرک و سه موج اصلاحی میشد ولی اگر روی یکی از این موجهای محرک بزرگنمایی کنیم میبینیم که خود این موج از پنج موج کوچکتر تشکیل شده که الیوت آن را الگوی پنج موجی نامیده است. او برای توصیف موقعیت این موجها سه قانون مهم وضع کرده که عبارتند از:
- موج شماره ۲ نباید بیش از ۱۰۰ درصد حرکت موج شماره ۱ را به عقب برگردد.
- موج شماره ۴ نباید بیش از ۱۰۰ درصد حرکت موج شماره ۳ را به عقب برگردد.
- در مقایسه موجهای ۱، ۳ و ۵ موج شماره ۳ نباید از دو موج دیگر کوتاهتر باشد و معمولا بزرگتر است. همچنین موج ۳ همیشه از انتهای موج شماره ۱ عبور میکند.
برخلاف موجهای محرک، موجهای اصلاحی معمولا ساختار سهتایی دارند. این موجها در بیشتر مواقع در بین دو موج کوچک محرک تشکیل میشوند و در نامگذاری آنها هم از حروف انگلیسی A ،B و C استفاده میشود.
درمقایسه با موجهای محرک، موجهای اصلاحی کوتاهتر هستند زیرا برخلاف جهت روند کلی حرکت میکنند. حتی در برخی مواقع به دلیل همین حرکت خلاف جهت و اندازههای متفاوت آنها، شناسایی موجهای اصلاحی میتواند کار سخت و پیچیدهای باشد. پرچر میگوید مهمترین قانونی که باید در شناسایی موجهای اصلاحی به آنها توجه کرد این است که این موجها هیچ وقت از پنج موج تشکیل نمیشوند.
آیا نظریه موج های الیوت واقعا کار می کند؟
در طول این سالها همواره صحبتهای زیادی در مورد عملکرد موجهای الیوت وجود داشته است. برخی از افراد معتقدند که نرخ موفقیت اصل موجهای الیوت به شدت به توانایی سرمایهگذار در شناسایی درست موجها، روندها و اصلاحها بستگی دارد.
در عمل، کشیدن موجهای الیوت روی نمودار میتواند بدون پاگذاشتن روی قوانین تعریف شده، به چندین شکل انجام بگیرد. این یعنی کشیدن درست این موجها کار چندان راحتی نیست. دلیل این موضوع هم علاوه بر نیاز به تمرین مکرر، نظرات مختلف سرمایهگذاران در مورد درستی موجهای کشیده شده است.
برای همین است که بسیاری از منتقدان، نظریه موجهای الیوت را به خاطر سلیقهای بودنش نمیپذیرند. با این حال هزاران سرمایهگذار موفق توانستهاند به لطف استفاده از اصولی که الیوت تعریف کرده به سودآوری قابلتوجهی برسند.
نکته جالب توجه این است که در سالهای اخیر افراد بسیاری روی به ترکیب این نظریه با تحلیل تکنیکال آوردهاند تا بدین ترتیب ریسکهای خود را به حداقل رسانده و نرخ موفقیتشان را بالا ببرند. اندیکاتورهای فیبوناچی شاید از جمله معروفترین ابزار تحلیل تکنیکال است که خیلیها آن را در کنار نظریه موج الیوت به کار میبرند.
سخن پایانی
به گفته پرچر، الیوت هیچ وقت به دنبال این نبود که بفهمد چرا بازارهای مالی از این الگوی پنج و سه موجی پیروی میکنند. در عوض او تنها با بررسی و تحلیل مداوم این بازارها به این نتیجه رسیده است. بنابراین میتوان نظریه موجهای الیوت را تنها نتیجه چرخههای بازاری که توسط طرز فکر انسانها و روانشناسی بازار تشکیل میشود، قلمداد کرد.
علاوه بر این، همانطور که گفتیم نظریه موجهای الیوت یک اندیکاتور تحلیل تکنیکال نیست و صرفا یک نظریه است. برای همین نمیتوان بهتنهایی از آن برای معامله استفاده کرد. پیشبینی درست روند بازار ارز دیجیتال یا دیگر بازارهای مالی به کمک موجهای الیوت کار سختی است که نیاز به تمرین مکرر دارد؛ زیرا سرمایهگذاران باید یاد بگیرند که چگونه این موجها را به درستی روی نمودار رسم کنند.
به همین دلیل است که استفاده از این نظریه ریسکهای خاص خود را به دنبال دارد و به افراد مبتدی پیشنهاد نمیشود. ما نیز سعی کردیم در این مقاله شما را با این نظریه آشنا کنیم تا در کنار تحلیلهای دیگر خود از آن هم کمک بگیرید.
برای دریافت مشاوره تخصصی رایگان از کارشناسان ما، اطلاعات خواسته شده رو تکمیل فرمایید.