تئوری داو (Dow Theory) چیست؟ | تاثیر آن بر تحلیل تکنیکال
چیزی که امروزه به عنوان تحلیل تکنیکال میشناسیم، ریشه در اصول تئوری داو دارد. چارلز داو بیش از صد سال پیش، این مجمومه اصول را برای اولین بار در بازارهای مالی مطرح کرد.
بسیاری از معاملهگرها در بازارهای مالی از روش تحلیل تکنیکال برای بررسی شرایط بازار و وضعیت داراییهای مختلف استفاده میکنند.
اگر به گذشتههای دور رفته و سابقهی بررسی و تحلیل نمودارها را پیگیری کنیم، به آموزشها و مطالبی خواهیم رسید که ریشهی بیشتر آنها به مفهومی به نام تئوری داو برمیگردد.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، تئوری داو، بنیانِ روشی است که امروزه پس از سالها تغییر و تحول، با نام تحلیل تکنیکال میشناسیم.
این تئوری از نوشتهها و مقالات شخصی به نام چارلز داو (Charles Dow) ساخته شده که بیش از صد سال پیش زندگی میکرده است.
اگر به فعالیت در بازارهای مالی و یا سرمایهگذاری در این حوزه علاقهمندید و میخواهید بدانید تئوری داو چیست و چه تأثیری بر تحلیل تکنیکال میگذارد، این مطلب را تا پایان مطالعه کنید.
تئوری داو – Dow Theory
او به همراه ادوارد جونز و چارلز برگسترسر به عنوان بنیانگذار کمپانی بزرگ انتشاراتی Dow Jones & Company شهرت دارد. این تئوری بیان میکند که کلیهی بازارهای مالی از مجموعه قوانین و الگوهایی تکرارشونده پیروی میکنند.
تئوری داو (Dow Theory) اولین بار توسط یک روزنامهنگار آمریکایی به نام چارلز هنری داو (Charles Henry Dow) مطرح شد. او در سالهای ۱۸۵۱ تا ۱۹۰۲ زندگی میکرد و به همراه ادوارد جونز (Edward Jones) و چارلز برگسترسر (Charles Bergstresser) به عنوان بنیانگذار کمپانی بزرگ انتشاراتی Dow Jones & Company شهرت دارد.
مجلهی معروف وال استریت ژورنال (The Wall Street Journal)، وبسایت آماری MarketWatch، روزنامهی Financial News و همچنین مجلهی Private Equity News از زیرمجموعههای این کمپانی غولپیکر هستند.
شاخص معروف داوجونز نیز به اسم همین فرد اشاره دارد. (شاخصها در بازارهای مالی نشاندهندهی میانگین قیمت سایر سهام آن بازار بوده و قابل خرید و فروش هستند.)
تئوری داو بیان میکند که کلیهی بازارهای مالی از مجموعه قوانین خاصی پیروی میکنند و این قوانین مانند الگوهایی تکرارشونده در چرخههای مختلف دیده میشوند.
معاملهگرها و سرمایهگذارها میتوانند با استفاده از این تئوری، به درک بهتری از اتفاقات و نوسانات مختلف در بازارهای مالی رسیده و فعالیت هوشمندانهتری داشته باشند.
هرچند این تئوری بیش از صد سال پیش مطرح شده و بازارهای مالی در طول سالها تغییرات زیادی کردهاند، اما همچنان میتوان گفت که اصول بنیادی تئوری داو برقرار است.
البته آقای داو در دوران حیات خود موفق به انتشار تئوری خود نشد و پس از مرگش، آقای ویلیام همیلتون (William Hamilton) کار او را ادامه داد.
سرانجام در سال ۱۹۳۲ بود که شخصی به نام رابرت ریا (Robert Rhea) نوشتههای افراد قبل را جمعآوری و در قالب تئوری داو منتشر کرد.
۶ اصل مهم تئوری داو
تئوری داو شامل ۶ اصل یا قانون مهم است که در ادامه به ترتیب آنها را توضیح میدهیم.
- اصل ۱: بازار از مجموعهی اخبار و عوامل بیرونی تأثیر میپذیرد.
- اصل ۲: در بازار ۳ نوع روند اتفاق میافتد.
- اصل ۳: هر روند اصلی شامل ۳ مرحله است.
- اصل ۴: شاخصهای مختلف یکدیگر را تأیید میکنند.
- اصل ۵: روندها توسط حجم معاملات تأیید میشوند.
- اصل ۶: روندها تا زمانی که سیگنال برگشت دیده نشده، ادامهدار هستند.
در ادامه هر کدام از اصول ششگانهی تئوری داو را تشریح میکنیم.
اصل ۱ – بازار از مجموعه اخبار و عوامل بیرونی تأثیر میپذیرد
این اصل بیان میکند که قیمت فعلیِ سهام و داراییهای مختلف، نشاندهندهی وضعیت مجموعه عوامل تأثیرگذار بیرونی در بازار است. از این جمله میتوان دو نتیجهی مهم گرفت.
اول اینکه عوامل بیرونی (مثل اخبار اقتصادی، قیمت شاخصهای مختلف، گزارش سود و ضرر کمپانیهای بزرگ و یا حتی احساسات سرمایهگذارها) روی قیمت سهام و داراییهای مختلف در همهی بازارها تأثیرگذارند. دوم اینکه بازار همیشه براساس «فرضیه بازارِ کارامد» (EMH = Efficient Market Hypothesis) رفتار میکند.
طبق این فرضیه، قیمت سهام شرکتها (با توجه به شرایط فعلی آنها) همیشه در یک محدودهی منصفانه خرید و فروش میشود.
از آنجایی که تأثیر عوامل مختلف در نهایت روی قیمت ظاهر میشود، برخی از معاملهگرها همیشه بیشتر تمرکز خود را روی حرکات قیمت میگذارند؛ این اصل در ادامه باعث شکلگیری یکی از روشهای جذاب تحلیل و معاملهگری به نام تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) و همچنین پرایس اکشن (Price Action) شد.
اگر علاقهمند به یادگیری پرایس اکشن هستید، به دوره آموزش پرایس اکشن مراجعه کنید و صفر تا صد نحوه معاملات در پرایس اکشن را فرا بگیرید.
اصل ۲ – در بازار ۳ نوع روند اتفاق میفتد
طبق اصل دوم تئوری داو، حرکت قیمت در بازار، بر اساس روند (Trend) پیش میرود و این روندها میتوانند ۳ نوع مختلف داشته باشند:
- روند اولیه یا اصلی (Primary trend): روند اولیه همان حرکت اصلی بازار است. این روند مشخص میکند که بازار در بلند مدت به کدام سمت حرکت خواهد کرد و اصولاً سالها به طول میانجامد.
- روندهای ثانویه یا اصلاحی (Secondary trends): روندهای ثانویه را میتوان حرکتهایی اصلاحی برای روندهای اولیه در نظر گرفت، زیرا در خلاف جهت آنها شکل میگیرند. مثلاً اگر روند اولیه به صورت صعودی (Bullish) باشد، روند اصلاحی آن به صورت نزولی (Bearish) خواهد بود. روندهای فرعی میتوانند از چند هفته تا چند ماه طول بکشند.
- روندهای جزئی (Minor trends): منظور از روندهای جزئی، همان نوسانهای روزانه در قیمت داراییهاست. البته این روندها هم میتوانند تا هفتهها طول بکشند ولی جهت آنها همواره برخلاف روندهای فرعی (یعنی در جهت روند اولیه) خواهد بود.
اصل ۳ – هر روند اصلی شامل ۳ مرحله است
این اصل از تئوری داو میگوید که هر روند اولیه یا اصلی بازار، در ۳ مرحله اتفاق میافتد:
- مرحله جمعآوری (Accumulation): نخستین فاز یک روند اولیه، همیشه با جمعآوری آغاز میشود. یعنی سرمایهدارهای بزرگ در یک قیمتِ خاص تصمیم به خرید یا فروش عمدهی یک سهم میگیرد. جالب است که این حرکت، همیشه در خلاف جهت پیشبینی اکثریت فعالان بازار اتفاق میافتد.
- مرحله مشارکت عمومی (Public participation): پس از آغاز حرکت قیمت در جهت روند جدید، احساسات مثبتی در بازار شکل میگیرد که منجر به ورود عدهی بیشتری در جهت روند فعلی میشود. این اتفاق موجب حرکت سریعتر قیمت بهسمت بالا یا پایین (مطابق روند اصلی) خواهد شد.
- مرحله زیادهروی یا ترس (Excess or Panic): این همان مرحلهای است که عدهای که احساس میکنند از بازار جا ماندهاند، وارد بازی شده و در محدودهای که قیمت بیش از حد بالا/پایین رفته، وارد معامله میشوند. بیخبر از آنکه اینجا، همانجایی است که حرفهایها به فکر ذخیرهی سود و خروج از بازارند.
اصل ۴ – شاخصهای مختلف یکدیگر را تأیید میکنند
طبق اصل چهارم، روند بازار باید توسط شاخصهای مختلف تأیید شود. به این معنی که نمیتوان روند کلی یک بازار را صعودی/نزولی دانست، در حالی که سایر شاخصها هنوز صعودی/نزولی نشدهاند.
به عنوان مثال زمانی میتوان روند اصلی بازارهای مالی در یک کشور مثل هند را صعودی دانست که کلیه شاخصهای Nifty، Sensex، Nifty Midcap، Nifty Smallcap و سایر شاخصها در جهت صعودی در حرکت باشند.
فراموش نکنید که این اصول بیش از صد سال پیش نوشته شدهاند و طبیعی است که با تنوع بازارهای مالی امروز، دیدگاههای متنوعی نسبت به آنها وجود داشته باشد.
اصل ۵ – روندها توسط حجم معاملات تأیید میشوند
اصل پنجم به یکی از فاکتورهای مهم به نام حجم معاملات (Volume) اشاره میکند؛ طبق این اصل، روند بازار باید توسط حجم معاملات پشتیبانی شود.
به این صورت که اگر در یک روند صعودی باشیم، با افزایش قیمت باید حجم معاملات نیز افزایش پیدا کند یا اگر روند فعلی نزولی است، با کاهش قیمت، باز هم باید حجم معاملات افزایش پیدا کند. یعنی افزایش حجم به عنوان یک عامل تأییدکننده برای روند فعلی است.
از این اصل میتوان نتیجه گرفت که کاهش حجم معاملات در یک روند، یکی از نشانههای ضعف در روند است. همچنین اگر در یک پولبک (Pullback) شاهد افزایش زیاد حجم معاملات باشیم، ممکن است این عامل باعث شکست در روند آغاز یک حرکت بازگشتی باشیم.
اصل ۶ – روندها تا زمانی که سیگنال برگشت دیده نشده، ادامه دار هستند
آخرین اصل در تئوری داو میگوید که علیرغم وجود نوسانات، روند فعلی بازار ادامهدار خواهد بود. به این معنی که مثلاً در یک روند صعودی، بازار در بلندمدت بهسمت بالا حرکت خواهد کرد، هرچند در این مسیر امکان ایجاد چند روند موقتی فرعی وجود دارد که در خلاف جهت حرکت اصلی بازارند. پس وضعیت بازار همواره پایدار خواهد بود تا زمانی که یک اتفاق یا الگوی واضح و پرقدرت بازگشتی رخ دهد.
زمانی که یک حرکت در خلاف جهت روند فعلی رخ میدهد، همیشه این شک بین معاملهگرها به وجود میآید که آیا این اتفاق یک روند فرعی و اصلاحی است یا باید آن را آغاز یک روند اصلی جدید در نظر گرفت؟ به همین دلیل تئوری داو همواره احتیاط را در نظر میگیرد و معتقد است تا زمانی که تأییدهای لازم مشاهده نشدهاند، این گونه حرکات را روند فرعی در نظر میگیریم.
سیگنالها در تئوری داو
تئوری داو علاوه بر ۶ اصل اساسی، نکات دیگری را نیز شامل میشود که در ادامه کمی با آنها آشنا خواهیم شد. این نکات برای کمک به درک بهتر رفتار بازار بوده و شامل قیمتهای پایانی و سیگنالهای مهم در تشخیص روندهای اصلی و بازگشتی هستند.
قیمت پایانی و محدودهها: چارلز داو معتقد بود که برای تصمیمگیری در مورد جهت روند باید قیمتهای پایانی (Closing Prices) را مدنظر قرار داد و از نوساناتی که در طول روزِ معاملاتی رخ میدهند، صرفنظر کرد.
نکتهی دیگری که داو به آن اشاره میکند، توجه به محدودههای مهم قیمت است، مخصوصاً جاهایی که قیمت در یک محدودهی افقی به صورت رِنج (یعنی نه صعودی و نه نزولی) حرکت میکند.
او معتقد است زمانی که قیمت در چنین محدودههایی گیر میکند، باید منتظر بمانیم تا یک شکست اتفاق بیفتد و قیمت از آن محدوده خارج شود.
سیگنالها و تشخیص روندها: معاملهگرهایی که بر اساس این تئوری فعالیت میکنند باید بتوانند نوع روندها را شناسایی کنند.
این افراد در جهت روند اولیه یا اصلی بازار معامله میکنند؛ پس تشخیص نقاط و علائم بازگشتی برای آنها یک فاکتور حیاتی است. تئوری داو در این راستا، از تحلیل سقف و کف قیمت بهره میبرد.
به این صورت که در روند صعودی، همواره شاهد سقفهایی بالاتر از سقف قبلی و همچنین کفهایی بالاتر از کف قبلی قیمت خواهیم بود.
طبق اصل ششم داو که شباهت زیادی به قانون اول نیوتن دارد (قانون اول نیوتن میگوید که هر جسم تا زمانی که یک نیروی خارجی به آن وارد نشود، تمایل دارد وضعیت قبلی خود را حفظ کند)، تا زمانی که یک سیگنال مشخص و پرقدرت ظاهر نشود، روند اولیهی بازار تغییر نخواهد کرد.
بازگشتها: زمانی شاهد حرکت بازگشتی در بازار هستیم که علائمی مبنی بر ضعف در روند فعلی ببینیم، به طوری که بازار دیگر قادر نباشد سقفها و کفهای جدید را طبق روند فعلی بسازد.
مثلاً در یک روند صعودی، عدم توانایی بازار در ایجاد سقفها و کفهای قیمت بالاتر میتواند یکی از سیگنالهای بازگشتی در نظر گرفته شود.
در یک روند نزولی نیز این اتفاق زمانی رخ میدهد که در نمودار قیمت، سقفی بالاتر از سقفهای قبلی شکل بگیرد که میتواند از نشانههای پایان روند نزولی باشد.
سخن پایانی
هر چه مطالعهی ما پیرامون مفاهیم و اصول اولیهی بازارهای مالی بیشتر و عمیقتر باشد، بهتر میتوانیم رفتار دیگر معاملهگرها و نوسانات قیمت را درک کنیم.
مطالعهی تئوری داو (Dow Theory) در این راستا کمک زیادی به ما خواهد کرد. اصولِ این تئوری بیش از صد سال پیش توسط روزنامهنگاری به نام چارلز داو مطرح شده، اما هنوز هم بسیاری از آنها در بازارهای مالی امروزی کاربرد دارند؛ چرا که این اصول، پایه و اساس یکی از مهمترین روشهای تحلیلگری، یعنی تحلیل تکنیکال هستند.
تئوری داو شامل ۶ اصل اساسی بوده که بیان میکند قیمت سهام همواره در محدودهای منصفانه معامله میشود، حرکت بازار به صورت روند انجام میشود، این روندها ۳ نوع دارند و هر روند اصلی شامل ۳ فاز است.
شاخصهای مختلف یکدیگر را تأیید میکنند، حجم معاملات روند را تأیید میکند و روند اصلی بازار تمایل دارد به حرکت خود ادامه دهد تا زمانی که علائم بازگشتی مشاهده شود.
امیدواریم با مطالعهی این مطلب، به درک بهتری از رفتار و احساسات حاکم بر بازارهای مالی رسیده باشید. موفق و پردسود باشید.
برای دریافت مشاوره تخصصی رایگان از کارشناسان ما، اطلاعات خواسته شده رو تکمیل فرمایید.
سلام و عرض ادب …تشکر میکنم بابت توضیحات مفیدتون در پیرامون استراتژی داو جونز …….. من از این روش معامله در کنار چند اندیکاتور تایید استفاده میکنم ….سیگنالهاش دیر هست کمی ولی مطمین و با استفاده از این استراتژی میتوانید پوزیشنتون رو بیشتر در معامله نگه دارید که در نهایت R/Rبالتر و سود بیشتری عایدتون میشه ….با آرزوی موفقیت روز افزون برای همه علاقمندان به بازارهای مالی
سلام ممنون از نظر شما
خوشحال هستیم که مطالب این مقاله براتون مفید واقع شده
موفق و پر سود باشید دوست عزیز
عالی بود، خدا قوت🙋♂️
سلام سوران عزیز وقت شما بخیر
خوشحال هستیم که مقاله براتون مفید بوده
موفق باشید
خیلی مفید بود.🙏
من ی چیزی مینویسم ک ی چیزی نوشته باشم همین
dow theory یه استراتژی قوی هست که میشه تو هر تایم فریمی پیادش کرد
وین ریت بالایی داره اگه مسلط باشیم بهش
با مدریت سرمایه میشه ریوارد به ریسک های ۱به ۱۰ و بیشتر گرفت